|| Gan Gan Ganat Bote ||
Shree Gajanan Maharaj Vijay Granth
فصل دوم
بررسی آموزه های الهی
مقدمه مقدماتی
به کاوش ما از آموزه های الهی که در Shri Gajanan Maharaj Vigranth یافت شده است خوش آمدید.. این فصل پر از داستان هایی است که بر طرفداران معنوی Maharaj و طبیعت دلسوزانه او تأکید می کند، بیشتر ایمان وقفان خود را تقویت می کند و پیروان جدید را به آموزه های او می آورد.. در این وبلاگ، ما به بینش های عمیق و خرد معنوی که در فصل 2 قرار گرفته اند، گرفتار می شویم.. به ما بپیوندید، همانطور که جوهر این شاهکار شاعرانه را کشف می کنیم و از زندگی و آموزه های Gajanan Maharaj الهام می گیریم.
درک جوهره فصل 2
فصل دوم سریال Gajanan Maharaj Vijaygranth یک نوار غنی از آیات شاعرانه است که بر اهمیت وفاداری، تواضع و قدرت دگرگون کننده فیض الهی تأکید می کند.. در اینجا نکات کلیدی
قدرت دگرگون کننده Devotion
این فصل با برجسته کردن اهمیت وفاداری بی نظیر آغاز می شود.. درست همانطور که زیبایی یک حوضچه با استفاده های شکوفه دار آن افزایش می یابد، زندگی یک فرد با تعهد خود به الهی غنی شده است.. آیات به ما یادآوری می کنند که بدون فیض خدا، همه تلاش ها بیهوده است.
اهمیت Satsang
این فصل همچنین بر اهمیت satsang ( گردهمایی های معنوی) و نقش یک Guru در هدایت اختصاص در مسیر عدالت تأکید می کند.. فعل و انفعالات بین بانک مرکزی و سایر تخصیص ها و همچنین حضور قدیس های آموخته شده، تلاش جمعی مورد نیاز برای دستیابی به رشد معنوی را برجسته می کند.
گسترش ایمان
این فصل با نفوذ گسترش آموزه های Maharaj پایان می یابد.. از آنجایی که افراد بیشتری شاهد معجزات و آموزه های او بودند، جامعه پیروان او رشد کرد.. پیام Maharaj از عشق، شفقت و وفاداری شروع به طنین انداز گسترده و گسترده، آوردن بیداری معنوی به بسیاری از.
دانلود موسیقی متن فیلم The Bookatlal’s Devotion to Samarth
در فصل دوم، پس از اتمام روایت، سامارث چپ شد و ورشکستگی شروع به احساس عمیق از بلند شدن کرد.. او آنقدر با افکار سامارث مصرف شد که غذا و آب دیگر طعم شیرین برای او نداشتند.. تصویر Gajanan همیشه در ذهن او حضور داشت و هر جا که به نظر می رسید، دیدهای او را دید.. این حالت که به عنوان "Dhyas" یا تفکر عمیق شناخته می شود، رفتار کودکانه نیست.. درست همانطور که یک گوساله برای گاو گمشده اش جستجو می کند، ورشکستگی در حالت مشابهی از آشفتگی قرار داشت، اما هیچ کس به آن ها اعتماد نداشت.. او برای به اشتراک گذاشتن احساساتش با پدرش بسیار تردید داشت.
بی خوابی بانکال رشد کرد و علی رغم جستجو در سراسر Shegaon، هیچ اثری از Samarth پیدا نکرد.. پس از بازگشت به خانه، پدرش، بایانی رام سانماتی، متوجه آشفتگی پسرش شد و از او پرسید که چرا به نظر می رسد بسیار مشکل و متفاوت از خود معمولی است.. پدر بانکدارال ابراز نگرانی کرد و فقدان اشتیاق و غم و اندوه قابل مشاهده پسرش را نادیده گرفت و پرسید که آیا از بیماری رنج می برد یا نه.
اگرچه بانکدارال به پدرش اطمینان داد، اما به جستجوی او در شگاون ادامه داد.. در نهایت، او در راماجیپانت Deshmukh، یک فرد مسن و مرد که در نزدیکی آن زندگی می کردند.. بانک مرکزی کل وضعیت خود را به اشتراک گذاشت و راماجیپان پس از گوش دادن، نتیجه گرفت که فرد بانکدار باید یک یوگی باشد، زیرا چنین تجربه های عمیق معمولا برای کسانی که دارای شایستگی معنوی عالی هستند، ذخیره می شوند.. راماجیپانت مشتاق دیدار با این یوگی بود و درخواست کرد که ورشکستگی او را در زمان بعدی که با سامارث روبرو شد، بگیرد.
چهار روز گذشت و ورشکستگی نمی توانست سامر را از ذهنش خارج کند.. در طول این زمان، گوویندبوتا تالیکار، یک کتان کار معروف (که گفتمان های معنوی را انجام می دهد) برای یک کتان به شگاون آمد.. این رویداد در معبد شیوا برگزار شد و بسیاری از مردم، از جمله ورشکستگی، برای گوش دادن جمع شدند.. در حالی که وجود دارد، Bankatlal با Pitambar، یک خیاط ساده و باور نکردنی ملاقات کرد و در مورد تجربه خود با سامرث به او گفت.
همانطور که kirtan پیشرفت کرد، Bankatlal و Pitambar ناگهان Samarth را در پشت این گردهمایی مشاهده کردند.. با شادی، آنها به سمت او حرکت می کردند، بسیار شبیه به اینکه چگونه یک نفر مشتاقانه به سمت یک گنج یا یک باران سنج در نگاه ابر باران خوشحال می شود.. با احترام بزرگ، آنها پیشنهاد کردند که او چیزی برای خوردن به ارمغان بیاورد، اما سامارث فروتنانه از برخی از بوکری و چیوتنی از یک خانه نزدیک پرسید.
بانک مرکزی به سرعت غذا را به دست آورد که سامارث شروع به خوردن کرد.. سپس به Pitambar دستور داد تا آب را از یک جریان نزدیک بگیرد.. با این حال، Pitambar تردید داشت، زیرا جریان به سختی آب داشت و هر مقدار کمی برای نوشیدن مناسب نبود.. سامارت اصرار داشت که آب را از جریان بیرون آورد و نه از هر جای دیگری.
علی رغم شک و تردیدهای او، پتامبار به جریان رفت و تعجب کرد که هر جا که کشتی را قرار داد، سطح آب به نظر می رسید افزایش می یابد و به او اجازه می دهد آن را پر کند.. پیش از این آب های کروی و ناپاک به طور معجزه آسایی به عنوان کریستال روشن شده بودند.. پر از شگفتی، Pitambar قدرت الهی سامارات را درک کرد و با آب بازگشت.
سپس سامارث از بانک مرکزی برای برخی از آجیل های betel که به سرعت از جیب خود بازیابی شد، پرسید.. در کنار آجیل های betel، دو سکه به دست سامارث افتاد.. با دیدن این موضوع، سامارث به شوخی از بانکدارال پرسید که آیا به عنوان یک معامله گر به او فکر می کرد.. سامارث به او اطمینان داد که نیازی به ارائه مواد ندارد و تنها علاقه ای به وفاداری صادقانه دارد.
پس از غذا، سامارث به بانکدارال و پتامبار گفت که به کتان بازگردد، که آنها انجام دادند، سامارث را زیر یک درخت نِم ترک کردند.. گوینبووا، با توجه به حضور سامارث، کنجکاو شد و به او نزدیک شد.. او از سامارث خواست تا به کُتان در معبد بپیوندد و او را به عنوان یک موجود الهی به رسمیت بشناسد.. با این حال، سامارth کاهش یافت و بیان کرد که الهی در همه جا وجود دارد و نیازی به حرکت او نیست.. او از گوینبو خواست که بدون او کتان را ادامه دهد.
گوویندبووا به گردهمایی بازگشت و با شور و شوق بزرگ، به مخاطبان در مورد جواهر گرانبها که به Shegaon آمده بود، مانند Samarth به یک پیاده روی، نابرابری زندگی گفته شد.. او از مردم شگاون خواست تا از سامر مراقبت کنند، زیرا حضور او یک برکت بود و نباید اجازه دهند این فرصت الهی از بین برود.
کتان به این نتیجه رسید و همه به خانه برگشتند، اما ورشکستگی پر از حس عمیقی از شادی و رضایت بود.. ورشکستگی، غرق در عشق و محبت، همه چیز را که با پدر دوباره او اتفاق افتاده است به اشتراک گذاشت.. او گفت: «پدر، لطفاً به خانه ما ببر!». با گوش دادن به درخواست صمیمی پسرش، بریان رام به گرمی پاسخ داد و گفت: «شما باید کسی باشید که او را به اینجا بیاورید.»
با رضایت پدرش، ورشکستگی پر از شادی عظیم بود.. او مشتاقانه منتظر لحظه ای بود که با گلرو ملاقات می کرد و او را به خانه می آورد.. چهار روز بعد، همانطور که خورشید در حال تنظیم بود، بانک مرکزی با سادورو در مانیک چوک مواجه شد.. همانطور که خورشید در آسمان قرار می گیرد، خورشید معنوی در Manik Chowk، درخشان به دلیل ثروت خوب Bankatlal.
همانطور که چوپانان شروع به کشیدن گاو خود به روستا کردند، آنها شروع به جمع آوری اطراف سامارات کردند، به عنوان اگر حضور الهی را به رسمیت بشناسند.. احساس می کرد که خود لرد کریش رسیده است.. حتی پرندگان موجود در درختان نیز با خوشحالی از بین می روند و در حال حاضر احساس راحتی می کنند.
همانطور که مغازه داران لامپ های خود را برای شب آماده می کنند، بانکدارال، با احترام بزرگ، خانه Maharaj را به ارمغان آورد.. پس از دیدن فرم الهی گائو، پدرش با شادی و آرامش پیش از او غرق شد و درودهای محترمانه خود را ارائه داد.. او سپس در یک تشک خاص نشسته بود و فروتنانه از او خواست تا در یک وعده غذایی شرکت کند.. او گفت: "شما در دوسک به اینجا آمده اید، درست مانند لرد شیوا در طول عبادت شبانه پاراتی.".
به یاد آوردن یک داستان از Skanda Purana، Bhavani Ram اشاره کرد که بسیار مشکوک به پرستش لرد شیوا در دوسک است.. او سپس به سرعت برگ های تازه بیلوا را آورد و آنها را با اشتیاق زیاد بر سر سامارث قرار داد، در حالی که او را به ماندن برای یک وعده غذایی تشویق کرد.. با این حال، همانطور که غذا هنوز آماده نبود، Bhavani Ram با چگونگی ادامه کار مشکل داشت.
اگر چه غذا آماده نبود، سامارث که روزه دار بود، خانه را ترک کرد و یک معضل ایجاد کرد.. یک جمعیت بزرگ گرد آمده بودند تا این نمایش الهی را ببینند.. پس از برخی از افکار، تصمیم به ارائه سامرث از وعده غذایی بعد از ظهر، قرار دادن آنها در سینی قبل از او.. Bhavani Ram با نیت خالص، می دانست که Samarth فراتر از مواد می بیند و از صداقت ارائه آنها قدردانی می کند.
او به خودش اطمینان داد: «من هرگز نمی دانستم که او را از غذا محروم می کنم، اما به دلیل شرایط، من آن را نامناسب نمی دانم.». با این کار، پوریس، همراه با بادام، میوه های خشک، موز و لیموهای شیرین، بر روی یک سینی تنظیم شده و به سامارث ارائه شده است که با یک گل در اطراف گردن خود تزئین شده است.
سامارث، با قلبی خوشحال، شروع به خوردن هر چیزی که قبل از او قرار گرفته بود کرد.. او مقدار قابل توجهی غذا مصرف کرد، تقریباً سه مرغ (یک واحد اندازه گیری قدیمی هندی) و شب را در آنجا گذراند.. صبح روز بعد، پر از شادی بزرگ، Bankatlal یک حمام مراسم خاص برای Samarth، که با فداکاری و شکوه بسیار انجام شده است.
حدود صد زمین از آب گرم برای حمام استفاده می شد و مردان و زنان آب را بر روی سامارث به گونه ای که قلب آنها را راضی می کرد، ریختند.. برخی از شیکاکای (یک پاک کننده سنتی مو) را اعمال کردند، در حالی که برخی دیگر از صابون ها را برای محافظت از پاهای خود استفاده کردند.. برخی از آنها بدن خود را با هیبیسک و سایر روغن های معطر ماساژ می دادند، در حالی که برخی دیگر اسکراب های بدن را آماده می کردند.
مراسم حمام بسیار دقیق بود که فراتر از شرح است.. در خانه بانک مرکزی هیچ چیز برای مراقبت مناسب از Guru نبود.. پس از حمام، سامارث به طور محترمانه در یک تخته سنگ (یک پارچه ابریشم زرد) لباس می پوشید و با افتخار بزرگ روی صندلی بالش نشسته بود.
زعفران بر پیشانی او اعمال شد و در اطراف گردن او قرار گرفت.. بعضی از آنها به توله ها (هولی باس) پیشنهاد دادند، در حالی که دیگران یک ساده لوح بزرگ (از خوردن غذا) را آماده کردند و آن را با اشتیاق به سامارث ارائه دادند.. نعمت هایی که در آن روز به حساب می آمد بسیار زیاد بود.. خانه او به یک Dwarka (شهر مقدس مرتبط با لرد کریشنا) تبدیل شده بود که پر از ارتعاشات الهی بود.. و روز دوشنبه بود، روز اختصاص داده شده به لرد شیوا.
همه مردم خواسته های خود را برآورده کرده بودند، اما هنوز هم یک چپ وجود داشت - ایچام شتریجی.. او پسر عموی بانکدار بود و روحی با ایمان عمیقی به لرد شانکار داشت.. او به خودی خود گفت: «امروز دوشنبه است و من سریع نگاه می کنم.. انگار که خود لرد شانکار به خانه ام آمده، راه می رود و حرف می زند.»
او تصمیم گرفت که یک پرستش مناسب از جانب خداوند در دوسک انجام دهد و سپس به سرعت او را بشکند.. همانطور که خورشید تنظیم می کند، Ichharam حمام می کند و خود را برای عبادت شبانه آماده می کند، با تمرکز ذهن خود بر زمان شگفت انگیز Pradosh.. او تمام موارد لازم را برای عبادت جمع آوری کرد و آنها را با عشق و وفاداری عظیم به سامر ارائه داد.
او سپس به آرامی درخواست کرد: «اگر چه ممکن است زودتر غذا بخورید، لطفاً چیزی داشته باشید.. بدون اینکه اول غذا بخورید، من سریع خودم را نمی شکنم.. روز دوشنبه، گورو ریا، و من سریع مشاهده می کنم. در حالی که خواسته های همه ی وسایل دیگر برآورده شده بود، آرزوی ایشارام باقی ماند.. او با سامر گفت: «لطفاً آرزوی من را نیز از فضل خود بیرون بیاورید.»
جمعی جمع شدند و مشتاقانه صحنه را تماشا کردند.. Ichharam، با ایمان عمیق، سینی پر از پیشنهادات - دو وعده برنج ساخته شده از Ambemohar (نوعی برنج معطر) همراه با غذاهای مختلف شیرین.. این گسترش شامل Jalebi، raghavdas (یک نوع شیرین)، motichoor dudus، karanji، aarse، ghewar و بسیاری از انواع دیگر از توهمات.
غذاهای بی شماری وجود داشت، سالادها و یک کاسه ای که در کنار یک کشتی گل قرار گرفته بودند، همه با دقت مرتب شده بودند.. غذای کافی برای چهار نفر بود.. امام حسین(ع) امام حسین(ع) فرمود: «همه ی این غذاها را بخورید و از آن غافل نشوید.. نگاه کنید، همه این افراد اشتهای شما را می بینند.»
سامر برای خوردن و به پایان رساندن تمام مواد غذایی، چیزی پشت سر، نه حتی نمک یا لیمو.. این یک نمایش فوق العاده از فضل Guru بود، به معنای نشان دادن عواقب اصرار.. پس از اتمام وعده غذایی، سامارث شروع به استفراغ تمام مواد غذایی که مصرف کرده بود، درست همانطور که شر راماس سومی یک بار انجام داده بود زمانی که او میل به کِه (ریکه) داشت.. راماس سوامی، پس از رضایت از میل او، کُر را استفراغ کرد و سپس دوباره شروع به خوردن آن برای غلبه بر خواسته هایش کرد.
به طور مشابه، برای جلوگیری از اصرار تخصیص، سامارث غذا را استفراغ کرد، اگرچه او قدرت هضم آن را داشت.. این رفتار قدیسان است که به عنوان یک درس برای نسل های آینده عمل می کند و آنها را در مسیر درست هدایت می کند.. عمل انجام شده توسط سامارث در اینجا یک آموزش ظریف به افرادی بود که اصرار بیش از حد خوب نیست و می تواند نتایج نامطلوب داشته باشد.. پس از استفراغ، محل تمیز شد و ماهارا دوباره نشسته و حمام داده شد.. دوتوز، هم مردان و هم زنان، آمدند تا دارشان را بگیرند و سپس دو گروه برای انجام bhajan (خواندن مسخره) آمدند.
صدای آنها مضحک بود، به زیبایی مانند تماس طاووس، به عنوان آنها شروع به آواز خواندن نام لرد ویتتال با شور و اشتیاق بزرگ.. در همین حال، ماراد، نشسته در صندلی خود را، در راه متمایز خود صحبت کرد، گفت: "Gan Gan Ganat Bote". این شعار ثابت او بود، همیشه همراه با یک شکاف ریتمیک از دست ها بود و لذتی که اتمسفر را پر کرد، غیرقابل توصیف بود، که در طول شب ماندگار بود.
شعار "Gan Gan" اغلب توسط او استفاده می شد که مردم شروع به نام Gajanana کردند.. چگونه می توان یک نام یا فرم را به کسی نسبت داد که خود واقعی است و از هر دو فراتر رفته است؟?. نام ها و فرم ها تنها بخشی از وجود مواد هستند و روح روشن هنوز در سعادت متعال غوطه ور است که فراتر از شرح است.
در طول ماه Ashadha، هنگامی که زائران Pandharpur، یا در طول سیمتا Kumbh در بانک های خدا شرقی، و یا در Kumbh Mela در Haridwar، جمعیت بسیار زیاد است.. اما حتی بزرگ تر از آن، انبوهی بودند که به خانه ی بانکدارال در شگائون برای دارشان آمده بودند.
Swami Samarth Gajanana مانند خود لرد ویتتال یا ناریانا بود و در ذهن مردم تردیدی وجود نداشت.. آنها او را دیدند که روی آجر ایستاده است، درست همانطور که لرد ویتال انجام می دهد، و این اطمینان باعث شادی مردم شگاون، تبدیل شهر به یک پناهگاه معنوی شد.
برای کسانی که Brahma را به دست آورده اند، سوال بازیگران یا هویت اجتماعی بی ربط می شود.. درست همانطور که نور خورشید برای همه یکسان است، روشنگر هیچ تمایزی نمی بیند.. روز به روز، وسایل جدید آمدند و عبادت ویژه ای انجام شد.. در این میان، او می گوید: «وَهُمَهُمَهُمَهُمَهُمَهُمَهُمَهُمَهُمَهَهَهُمَهُمَهُ» (وَهُوَهُوَهُوَهُمْهُهُهُهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهَهُوَهُهُوَهَهَهَهُوَهُوَهَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَهُوَه.
در این وسعت، کجا ایستاده ام؟?. من مانند یک حشره کوچک هستم، اما این فیض سامارست است که باعث می شود من صحبت کنم.. در حال حاضر، من کمی در مورد روال روزانه سامرث به اشتراک می گذارم.. زندگی او عمیق و فراتر از درک بود و من فاقد عقل برای توصیف کامل آن هستم.
گاهی اوقات او یک حمام تشریفاتی می برد، گاهی اوقات از مکان های مختلف بازدید می کرد و در زمان های دیگر، او آب گل می نوشد.. روال روزانه او به اندازه باد غیر قابل پیش بینی بود و هیچ کس نمی توانست الگوی خاصی را به آن تعمیر کند.
عشق او به chilum (یک لوله سیگار) آشکار بود و همیشه بالاتر از هر چیز دیگری قرار می گرفت، اگرچه هیچ وابستگی به آن نداشت.. این فقط بخشی از بازی الهی او بود.. اکنون، همانطور که به فصل بعدی حرکت می کنیم، قلب خود را باز نگه دارید و به دقت گوش دهید، زیرا زمان آن رسیده است تا آموزه های عمیق سامر را درک کنید.
نتیجه گیری
فصل دوم سریال Gajanan Maharaj Vijaygranth ارائه می دهد ثروت از حکمت معنوی است که همچنان الهام بخش و هدایت اختصاص در سفر معنوی خود را.. آیات شاعرانه به زیبایی جوهر وفاداری، قدرت دگرگون کننده فیض الهی و اهمیت تواضع و خدمت را به خود جذب می کنند.. همانطور که ما در مورد این آموزه ها منعکس می کنیم، اجازه دهید تلاش کنیم تا فضیلت هایی را که توسط Gajanan Maharaj استفاده می شود، تجسم کنیم و به دنبال نعمت های او در تلاش برای روشنگری معنوی باشیم.
Explore the latest and most popular products available on Amazon, handpicked for your convenience! Whether you're shopping for tech gadgets, home essentials, fashion items, or something special, simply click the button below to view the product on Amazon. We’ve partnered with Amazon through their affiliate program, which means that if you make a purchase through this link, we may earn a small commission at no extra cost to you. This helps support our site and allows us to continue providing valuable content. Thank you for your support, and happy shopping!